منافع ملی و مگاپروژهها اسیر سیاستزدگی روزمره جامعه ایرانی- محمد محسنی تنکابنی ۱۳۹۶/۰۵/۰۷
سیاست زدگی در جامعه ایرانی طی سالهای اخیر بهشدت توی ذوق جامعهشناختی میزند و هر پدیده جدیدی در این فضا، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ با نگاه سیاسی تحلیل و بررسی میشود.
آفت سیاستزدگی در جامعه ما بهحدی ناگوار شده که دیگر، تحلیل سیاسی پدیدههای اجتماعی در تاکسیها و صفهای خرید اصلا مسئله مهمی نیست بلکه مشکل بزرگتر، تحلیل هر پدیدهای در جامعه حتی در حوزه هنر و محیط زیست و ... با پیوست منشاء سیاسی در بین کارشناسان، مسئولین و حتی روزنامهنگاران است.
بحران محیطزیست، فیلمهای سینمایی و آثار هنری، پروژههای اقتصادی، آسیبهای اجتماعی و ... همگی به یک بهانه برای جدالهای سیاسی تبدیل شدهاند که نهتنها به اصل موضوع آسیب زدهاند بلکه در بسیاری از موارد متن اصلی در حاشیههای سیاسی آن بهدست فراموشی سپرده شده است.
تغییر دولت بین جریانهای سیاسی مطرح در جامعه ما باعث شده است که فضای غالب گفتمان سیاسی آنها در هر دوره نسبت به پدیدههای مشابه با توجه به جایگاه انتقادی و یا پاسخگویی آنها کاملا متفاوت باشد و بههمین خاطر بسیاری از موضعگیریهای رسانهای و حتی اظهارنظرهای کارشناسی یک جریان سیاسی نسبت به پدیدههای مشابه در طول زمان با توجه به نوع دولت نسبت به یکدیگر متفاوت و بعضا متناقض هستند.
مسئله اصلی و شاید جدیترین بحران امروز جامعه ایناست که بسیاریاز حوزههای حساس و کلیدی که پایههای منافع ملی را شکلمیدهند (مثل مگاپروژههای صنعتی، اقتصادی و انرژی) و اساسا فارغ از هر نوع نگاه منفعت طلبانه و حزبی، باید در اولویت مباحث دقیق کارشناسی و فراجناحی قرار بگیرند، اما هر روز بیش از پیش وارد فضای آسیبپذیر سیاستزدگی و دعواهای ژورنالیستی میشوند.
در دنیای امروز که قدرت اقتصادی و نظامی ستون های اصلی حاکمیتی کشورها هستند و دستگاه دیپلماسی چه در سطح سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی به شدت متاثر از این دو فاکتور اساسی میباشد، منابع اقتصادی اعم از انرژی و صنعت و توان دفاعی، فارغ از هرگونه نگاه منفعتطلبانه سیاسی و حزبی و بصورت فراجناحی مدیریت میشوند و محل اجماع تمام سلایق مختلف سیاسی بوده و عملا نبض حیات سیاسی اجتماعی محسوب میشوند.
نمونه بارز آن نیز جایگاه کمپانی های بزرگ اقتصادی در اروپا است که بصورت واضح سیستم مدیریتی و حتی مدیران این شرکت های بین المللی که اقتصاد کشورهای اروپایی به آنها وابسته است فارغ از جریان سیاسی پیروز در نظامهای حاکمیتی کشورها، عملا ثابت و بدون تغییر هستند و اهداف و چشم انداز آنها سیاستهای جریانهای سیاسی را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد که در جریان مذاکرات 5+1 شاهد تاثیر آن در رفتار فرانسویها و سهم خواهیهای اقتصادی آنها بودهایم. و یا تاثیر سیاستهای نظامی و دفاعی در رفتار بینالمللی امریکا و روسیه که در جای خود نیاز به بررسی بیشتر دارد.
شاید بههمین دلیل است که جایگاه مدیران کمپانیهای بزرگ اروپایی بعضا بالاتر از مناصب سیاسی بوده و عملا امروز بسیاری از مناصب سیاسی در کشورهای اروپایی بیشتر جنبه تشریفاتی داشته و در مقایسه با مدیران اقتصادی اصلا حساسیتی برای تصاحب آنها وجود ندارد.
اهمیت و جایگاه' استراتژیهای اقتصادی فراجناحی' نهتنها در کشورهای اروپایی که امروز در کشورهای آسیایی هم جایگاه خود را پیدا کرده و حتی در کشوری مثل عراق باوجود حجم بالای مشکلات سیاسی و امنیتی، شاهد سیاست گذاریهای بلندمدت و باثبات اقتصادی بخصوص در حوزه انرژی هستیم که باوجود حضور داعش و وقوع جنگ در این کشور و تصرف بخشی از خاک آن نیز، امکان جذب سرمایه خارجی و فعالیت شرکتهای بینالمللی در میادین نفتی و گازی این کشور را دارد و پیروزی امروز مقاومت مردمی عراق و بازپسگیری مناطق اشغال شده هم، از نظر اقتصادی و پشتیبانی مالی و نظامی مرهون همین سیاستگذاری اقتصادی فراجناحی بوده است.
بیشک تصور پیروزی امروز مقاومت در عراق بدون توان اقتصادی داخلی تاحد زیادی محال مینمود.
حال باوجود اهمیت این بحث و لزوم توجه به ظرفیت و جایگاه مباحث کلان اقتصادی در کشور ما، مرور مصاحبهها، یادداشتها، توییتها و اظهارنظرهای مختلف پیرامون قرارداد طرح توسعه بخش فراساحل فاز 11 پارس جنوبی بین شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای توتال، CNPC و پتروپارس نشان میدهد که فضای گفتمانی شکل گرفته پیرامون این رویداد نیز به شدت سیاستزده است و فارغ از هرگونه بررسی تخصصی و نگاه ملی، صرفا انتقادات کلی و بیبهره از پشتوانه استنادی و حتی بدون در نظر گرفتن منافع ملی بوده است.
بطور خاص در این موضوع آنچه که در فضای رسانه ای کشور شاهد بوده ایم نهتنها عمق فاجعه موجود پیرامون موضوع سیاست گذاریهای اقتصادی در کشور را نشان می دهد بلکه حتی اسفبار تر از آن حوزه نقد و انتقاد را هم با چالش جدی مواجه کرده است بطوریکه حجم تخریب و بداخلاقی رسانهای در این موضوع به حدی زیاد بوده که بعضا اصل موضوع و حتی اخبار صحیح پیرامون آن نیز با تحریف جدی مواجه شده است.
حجم بالای سوالات مرتبط و غیرمرتبط منتقدان و کارشناسان از قرارداد با توتال و پاسخهای چندباره وزارت نفت و مصاحبههای مدیران مرتبط به حد کفایت منتشر شده است که مناظره برنامه جهان آرا در شبکه افق بین فلاح نژاد و ابراهیمی و همچنین پاسخ به ابهامات در گفتگوی تفصیلی مشکین فام مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس، برای اطلاع بیشتر و قضاوت بهتر مخاطبان مفید است.
اما اکنون و پس از فرونشستن گرد وغبار طوفانهای رسانهای مخالفین و طرح نظرات مختلف کارشناسی و سیاسی و ژورنالیستی پیرامون این قرارداد، سوالات زیر نیز برای پاسخگویی از سوی منتقدین مطرح میشود.
1- چرا درحالیکه تمامی فازهای در حال توسعه پارس جنوبی به پیمانکاران ایرانی مثل قرارگاه خاتم و پتروپارس و ... واگذار شده است و چندین سال از آغاز طرح توسعه آنها میگذرد، تنها طرح توسعه فاز 11 پارسجنوبی تاکنون بدون مجری مانده است؟ چرا شرکت ملی نفت در دولت نهم و دهم آن را در اختیار پیمانکاران ایرانی قرار نداده است؟ آیا غیر از دلایل فنی و توانمندی تکنولوژیکی بوده؟
2- چرا درخصوص تکمیل نشدن طرحهای توسعهای که تحت عنوان طرحهای 35 ماهه در اختیار پیمانکاران ایرانی قرار گرفته است و باوجود گذشت 85 ماه هنوز به اتمام نرسیدهاند، جدا از بحث افزایش هزینهها، عدمالنفعی بالغ بر 50 میلیارد دلار (مقایسه کنید با مبلغ 5میلیارد دلار قرارداد با توتال) در میدان مشترک حادث شده است، مطالبه جدی از سوی رسانههای منتقد شکل نمیگیرد؟
3- چرا مبلغ 4.8 میلیارد دلاری این قرارداد در برخی رسانهها بعنوان هدیه ایران به توتال عنوان شده است؟ در حالیکه شرکت ملی نفت بعنوان کارفرما حتی یک دلار نیز در این پروژه هزینه نمیکند و غیر از سهم 19.9 درصدی پتروپارس بعنوان پیمانکار ایرانی پروژه، بقیه مبلغ این قرارداد جذب سرمایه خارجی میباشد و بازپرداخت سود پیمانکاران نیز صرفا منوط به تولید از این فاز و از فروش 50% از تولیدات آن است.
4- چرا واگذاری با ترک تشریفات و بدون مناقصه طرحهای توسعه پارس جنوبی به قرارگاه خاتم و پتروپارس و ... در دولت نهم و دهم مورد سوال و انتقاد برخی رسانهها نبوده است؟ در حالیکه چه در آن دوره و چه در مورد فاز 11، طبق ماده 11 قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت مصوب مجلس شورای اسلامی، به دلیل اهمیت میادین مشترک از این قانون مستثنی بوده است.
5- آیا باوجود عدم اقبال و توانمندی تکنولوژیک شرکت های داخلی برای توسعه طرح فاز 11 پارسجنوبی به دلیل افت فشار گاز مخزن، عدم قرارداد' برد برد' با شرکت توتال که قرار است با سرمایهگذاری و بدون نیاز به هزینه کارفرما برای اولین بار از تکنولوژی ساخت سکوهای فشارافزای گاز در خاورمیانه استفاده نماید، به بهانههای مختلف سیاسی، و در نتیجه بهرهبرداری بیشتر رقیب قطری از این میدان مشترک، منافع ملی ما را تامین خواهد کرد؟
6- شرکتهای ایرانی چگونه توانمندی اجرای طرحهای توسعه پارس جنوبی در بخش خشکی و فراساحل را بهدست آورده اند؟ آیا قبل از ورود شرکتهای بین المللی مثل توتال فرانسه و انی ایتالیا و آغاز پروژهها توسط آنها و آموزش و کسب تجربه مهندسین ایرانی از آنها، این توانمندی را داشتند؟ و آیا امروز این شرکتها همانگونه به آموزش و کسب تجربه برای ساخت سکوهای فشارافزای گاز نیاز ندارند؟
7- در حالیکه هنوز میدان گازی پارس جنوبی جوان محسوب می شود و تنها در بلوک تعریف شده فاز11 با افت فشار مخزن مواجه هستیم، در صورت عدم انعقاد قرارداد با شرکت توتال برای ورود تکنولوژی ساخت سکوهای فشارافزای گاز، در سال های آینده با مسئله افت فشار مخزن در باقی فازها چه خواهیم کرد؟
8- چرا دولت قبل از قرارداد بین المللی با توتال و شرکت ملی نفت چین متهم به بی فایده بودن برجام و عدم برداشته شدن تحریم های بین المللی بوده است و بعد از قرارداد همچنان متهم به نمایشی بودن آن برای اثبات تاثیر برجام است؟ آیا نگاه سیاسی به پروژه های ملی به دلیل منافع حزبی و سیاسی به منافع ملی آسیب نمیزند؟
9- چرا وقتی مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران در دولت دهم با سفر به هند و درخواست از گروه 'هندوجا' برای حضور شرکتهای بینالمللی در ایران و جذب سرمایه خارجی در پروژه های نفت و گاز تلاش میکرد این مسئله در تقابل با منافع ملی قلمداد نشده که امروز قرارداد با توتال می شود؟
10- چرا خبر ترک ایران توسط شرکت نفت 'سان آنگول آنگولا' کشور آنگولا به دلیل تحریم از سوی برخی رسانههای منتقد بصورت خبر کوتاه و بدون هیج تحلیل و نظری منتشر میشود و امروز همان رسانهها نگران 'احتمال' ترک توتال به دلیل برقراری مجدد تحریمها هستند؟ در حالیکه طبق این قرارداد بازپرداخت هزینه های توتال منوط به تولید میباشد.
...............................................................................................................................
*کارشناس انرژی
برچسبها
نظرات کاربران
نظر شما
- عبارات توهین آمیز و شخصی منتشر نخواهد شد.
عناوین دانشی صنعت نفت
- مهندسی مخزن | ۱۸
- حفاری و اکتشاف | ۸۰
- بالادستی | ۳۰
- پایین دستی | ۳
- دریایی و فراساحلی | ۶۷
- مهندسی فرآیند | ۷۰
- تجهیزات دوار | ۴۴
- تجهیزات ثابت | ۳۲
- پایپینگ | ۶۰
- برق و مخابرات | ۱۴
- کنترل و ابزاردقیق | ۲۵
- سیویل و سازه | ۱۳
- مواد و متالوژی | ۴۳
- رنگ و عایق | ۷
- ایمنی | ۹
- آب، پساب و پسماند | ۱۲
- مهندسی عمومی | ۵
- رویه و دستورالعمل | ۱۰
- نرم افزارها | ۶
- کلیپهای فنی و مهندسی | ۷۷
- پالایشگاه نفت | ۱۷
- پالایشگاه گاز | ۴۶
- NGL | ۶
- LNG & LPG | ۱۳
- خط لوله | ۳۶
- مخازن ذخیره | ۱۵
- پتروشیمی | ۱۴
- بازرسی و QC | ۱۵
- HSE | ۳۹
- ساخت و نصب | ۱۲
- راه اندازی | ۹
- سازندگان و تامین کنندگان | ۱۰
- تامین مالی و سرمایه گذاری | ۳۲
- ماشین آلات | ۱۲
- مدیریت پروژه | ۹۱
- مدیریت دانش | ۹
- مدیریت سازمانی و عمومی | ۲
- تأمین کالا | ۱۳
- EPC | ۲۰
- پیمانکاران بین المللی | ۸
- اطلاعات انرژی کشورها | ۱۴
- پروژه های خارجی | ۱۵
- نقشه های نفت و گاز خارجی | ۱۰
- شرکت های نفتی | ۱۲
- پلانت های فعال | ۴۰
- طرح ها و پروژه ها | ۳۵
- منطقه های ویژه انرژی | ۶
- میادین نفت و گاز خارجی | ۴
- نقشه های نفت و گاز ایران | ۲۴
- میادین نفت و گاز | ۴۰
- آمار و داده ها | ۷۵
- اسناد بالادستی نفت | ۹
- اقتصاد نفت و گاز | ۶۹
- حقوق انرژی | ۱۰
- دیپلماسی انرژی | ۱۹
- قراردادهای بالادستی | ۲۰
- مهندسین مشاور | ۶۷
- IPC | ۲۰
- پیمانکاری درایران | ۳۶
- نرخ عوامل نفت و گاز | ۱۲
- قرارداد | ۴۵
- ارزیابی اقتصادی طرح ها | ۳
- بخشنامه و مقررات | ۳۸
- مقررات مناقصات | ۳۱
- حوادث نفت و گاز | ۱۰
- ترینهای صنعت نفت | ۱۴
- فهرست بها | ۱۸
- وقایع نفت و گاز | ۵
- پدافند غیرعامل | ۲
- واژگان و زبان تخصصی | ۱۴
- مجلات نفت و انرژی | ۱۹
- مجلات مهندسی و صنعتی | ۴
- مطالب عمومی | ۳۰
- مدیریت منابع انسانی | ۳
- آمادگی آزمون SP | ۳
- آمادگی آزمون RMP | ۴
- آمادگی آزمون PMP | ۶
- انرژی های غیر نفتی | ۵
- آزمونهای استخدامی نفت | ۱۵
- آزمونهای ارشد 94 | ۵۹
- آزمونهای دکتری 95 | ۳۸
- استانداردهای مهندسی | ۲۱
- ابلاغیات | ۹
- بازاریابی و توسعه بازار | ۱
- تحقیق و توسعه | ۶